خونه ای مادر بزرگ .سید علی سیدی ابرزگه.یا رب.
بارون و دوست دارم کجا؟.........تو خونه ای مادر بزرگ......شبا که بارون می بارید......یه حال داشت هوایی داشته.........تو اون شبا ......گوشه ای از اتاق اون .....یه منقل پر از ذغال ........ که قوری مادر بزرگ .........همیشه اونجا میگزاشت ....بارون دوست دارم کجا؟.......تو خونه ای مادر بزرگ .......
نظرات شما عزیزان:
[ چهار شنبه 16 بهمن 1398
] [ 3:46 ] [ -سید علی سیدی ابرزگه ][ ]